سرانجام پرونده مفقود شدن و قتل یک دختر در ناآرامیهای تهران | مریم به قید وثیقه از زندان آزاد شده بود | قاتل از قصاص رهایی یافت؟
تاریخ انتشار: ۲۸ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۰۰۷۰۷۴
به گزارش همشهری آنلاین، رسیدگی به این پرونده که با سروصداهای زیادی در رسانههای بیرونی همراه بود از وقتی شروع شد که دختر جوانی در اوج ناآرامی ها به طرز مرموزی ناپدید شد. در حالی که رسانههای معاند سعی داشتند ناپدید شدن این دختر را به رخدادهای سیاسی ارتباط دهند اما طولی نکشید که مرد جوانی که نامزد این دختر بود خودش را به پلیس آگاهی معرفی کرد و مدعی شد که نامزدش را کشته است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همین کافی بود تا راز ناپدید شدن مریم برای همه برملا شود و نقشههای شوم رسانههای غربی که سعی داشتند از این ماجرا به نفع اهداف پلید سیاسی خود سوءاستفاده کنند خیلی زود برهمگان مشخص شد.
پسر جوان پس از اعتراف به این جنایت هولناک در برابر میز محاکمه در دادگاه کیفری استان البرز قرار گرفت.
مریم فرجی، ۳۳ ساله، دانشجوی ارشد مدیریت بینالملل و مدیر مالی یک شرکت در شهریار استان تهران بود که در ۱۲ دی ماه سال ۹۶ در جریان اغتشاشات بازداشت و به مدت ۱۰ روز زندانی بود. او که با قرار وثیقه بیرون از زندان به سر میبرد، به ۳ سال حبس تعزیری و ۲ سال ممنوعیت خروج از کشور محکوم شده بود.
آقاسی، وکیل مریم گفته بود که مریم فرجی روز ۱۴ تیر از خانه پدر خود در سرپل ذهاب، واقع در استان کرمانشاه، به سمت تهران حرکت کرده و پس از آن اطلاعی از او در دست نیست.
ردیابیهای پلیسیدر حالی که چند روزی از ناپدید شدن مریم گذشته بود، پلیس در ردیابی آخرین تماسهای وی دریافت که با فردی به نام مجید در ارتباط بوده است.همزمان با این موضوع بود که مجید ۲۹ ساله که نامزد مریم بود خودش را به اداره پلیس معرفی کرد و سرانجام به قتل اعتراف کرد.
نامزد مریم فرجی چه کسی بود؟نامزد مریم که در بنگاه املاک در فردیس کار میکرد، پس از افشای راز جنایت درباره انگیزهاش از قتل گفت: ۷ سال قبل با مریم آشنا شدم و قرار بود با هم ازدواج کنیم اما او ناگهان رفتارش تغییر کرد و گفت که از ازدواج با من پشیمان شده است. روز حادثه با هم قرار گذاشتیم تا صحبت کنیم. او ادعا کرد یکی از استادان دانشگاه از او خواستگاری کرده و قصد دارد با وی ازدواج کند.
وی ادامه داد: با شنیدن این حرف، کنترل خود را از دست دادم و خفهاش کردم و بعد از قتل جسدش را در باغ دفن کردم و در ادامه ماشین او را به تهران برده و رها کردم.
در دادگاه چه گذشت؟پس از اعتراف به جنایت، کیفرخواست وی به اتهام قتل عمد صادر شد و این مرد جوان از زندان به شعبه یکم دادگاه کیفری یک استان البرز انتقال یافت و پای میز محاکمه ایستاد. رسیدگی به این پرونده با حضور قاضی قیومی و قاضی رنجبردرشعبه یکم دادگاه کیفری انجام شد.
در آغاز جلسه پدر و مادر سالخورده مریم با طرح شکایت از قضات دادگاه خواستار قصاص متهم شدند.
سپس متهم در جایگاه ایستاد و گفت: من مریم را عاشقانه دوست داشتم و نمیخواستم او را بکشم. من ومریم از سال ۹۳ رسماً نامزد کردیم و قرار ازدواج با هم گذاشتیم. من کارگر ساده بودم اما هر آنچه که درمی آوردم خرج مریم میکردم چون میخواستم با او زندگی کنم. اما متوجه شدم او با مرد غریبهای در ارتباط است، ناراحت شدم و از او پرسیدم این مرد کیست؟
وی افزود: او گفت استاد دانشگاهش است و به خاطر پروندهای که داشته به او کمک میکند. ولی هر روز که میگذشت رفتار مریم بیشتر تغییر میکرد و با من سرد شده بود تا اینکه یک روز پیامک داد و گفت که نمیخواهد با من ازدواج کند.
متهم گفت: چند روز بعد قرار بود باهم صحبت کنیم، او را به باغی که تازه خریده بودم بردم با ماشین خودش آمد التماسش کردم که با من بماند اما او گفت میخواهد با استاد دانشگاهش ازدواج کند. این را که شنیدم خونم به جوش آمد و با روسری که روی سرش بود او را خفه کردم.
قاضی هدایت رنجبر رئیس دادگاه در مقام تفهیم اتهام از متهم پرسید: آیا اتهامت را قبول داری و متهم پاسخ داد: بله من قبول دارم که مرتکب قتل شدم. اما تقاضای عفو و بخشش دارم از پدر و مادر مریم میخواهم به جوانیام رحم کنند، من ناخواسته مرتکب قتل شدم، باور کنید من مریم را دوست داشتم نمیخواستم او را از دست بدهم.
سپس در حالی که اشک میریخت به پای پدر مریم افتاد و از اوطلب عفو و بخشش کرد.
اما مادر مریم گفت: من داغدار دخترم هستم و هرگز نمیتوانم قاتل جگر گوشهام را ببخشم.
سپس قاضی از اولیای دم پرسید آیا توانایی پرداخت تفاضل دیه را دارید که آنها سکوت کردند.
پس از ختم جلسه قضات دادگاه وارد شور شدند وبراساس ادله موجود درپرونده و درخواست اولیای دم متهم را به خاطر قتل عمد به قصاص نفس محکوم کردند.
حکم این پرونده پس از مدتی از سوی دادرسان دیوان عالی مهر تأیید خورد و حالا پس از ارجاع به شعبه پروندههای خاص اجرای احکام دادگستری البرز متهم در یک قدمی اجرای حکم مرگ قرار دارد.
دراین مدت که متهم در زندان بوده پس از شرکت در کلاسهای فرهنگی و عضویت در دارالقرآن متنبه شده و تقاضای عفو و بخشش از خانواده مقتول دارد.
تیم صلح وسازش دادگستری البرز با تلاشهای مکرر سرانجام اولیای دم را راضی کردند که به شرط دریافت ۲ میلیارد تومان از حق قصاص خود گذشت کنند.
تاکنون یک میلیارد و ۶۸۰ میلیون تومان از دیه درخواستی اولیای دم جمعآوری شده و تنها ۳۲۰ میلیون تومان مانده تا این جوان متنبه از قصاص نجات یابد. او از مردم درخواست کرد به خاطر جوانیاش به او کمک کنند.
کد خبر 767792 منبع: ایران برچسبها اغتشاش خبر ویژهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اغتشاش خبر ویژه ناپدید شد مریم فرجی اولیای دم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۰۷۰۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عجیبترین بخشش در خوزستان: مقتول دستور بخشش قاتلش را داد
همشهری آنلاین - حوادث: یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد. همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلاآنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقه ای کار کردم اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاصمتهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاصبا قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پرونده های قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدممیلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم اما به نتیجه ای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانه ای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانه ای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.
کد خبر 847311 برچسبها اهواز _ خوزستان قتل - قاتل حوادث ایران